نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

اندر احوالات نیاز ما

سلام خانومی من خوبی؟ مامانی جونم کلی بزرگ شدی واسه خودت خانمی شدی از کدوم کارت بگم نمیدونم؟ آهان بذار از مسواک زدنت بگم از وقتی که با خانم دکتر صحبت کردی هر شب مسواک میزنی و مهم تر اینکه میذاری من یا بابا برات بزنیم ولی خمیر دندون خودت باید بذاری البته به عشق ستاره های توش آخه توی خمیر دندونت ستاره کوچولو داره و شما باور داری که جایزه مسواک زدنته که خاله ستاره میاد روی مسواکت . یه روز با عمو داوود داشتیم راجع به گوشیها و مارکهاشون صحبت میکردیم عمو داوود گفت apple چند بار پشت سر هم این واژه رو بکار برد شما هم یه دفعه اومدی تو جمع ما و با اعتماد به نفس کامل گفتی apple که سیب میشه نه گوشی حالا اینو داشته باش تا مفصلتر بیام برات بگم باید ...
25 ارديبهشت 1391

ديالوگ هاي نياز !!!!

١ - تو ماشين در حال حركت : نياز : مامان بگو دخترم نخواب مامان هدا : دخترم نخواب نياز : نه !! ميخوام بخوابم !!!! البته مامان هم بايد بگه دخترم استراحت كن رسيديم بيدارت ميكنم   2 - وقت نهار يا شام بابا  يا مامان به نياز خانوم كه خودشو لوس كرده غذا ميدن: بابا : نياز خانوم دهنتو باز كن نياز : نه ، بگو دخترم دهنتو باز كن قاشقت دندوناتو ببينه !!!   3 - نياز مشغول بازي باعمو جلال: عمو جلال : نياز بيا بازي كنيم نياز : ------ ( بدون جواب ) عمو جلال : نياز بيا بازي كنيم نياز : ------ ( بدون جواب ) بابايي : نياز چرا جواب عمو رو نميدي ؟ نياز : من مامانشم !!!! بايد بگه ماماني نه نياز عمو جلال : مامان جون ...
24 ارديبهشت 1391

روز همه مامان هاي مهربون

امروز يه روز بزرگه روز همه مامانهاي مهربون روز همه همسران فداكار روز شريك هاي بي توقع به همين مناسبت از طرف خودم و نياز گل تقديم به مامان هدا و همه مامان هاي خوب و مهربون مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی        توی روزگار غربت با غم دل آشنایی مینویسم ازسرخط مادر ای معنی بودن     مینویسم تا همیشه توئی لایق ستودن اينم مخصوص هدا عزيزم همسرم، معنای عشق و دوستی را در تمنای وجود تو یافتم.
24 ارديبهشت 1391

هفته ای که گذشت

اول سلام به همه دوستای عزیزم نمیدونم چه مشکلی پیداکردم که فقط بعی وبها رو میتونم جوابشون رو بدم چون قسمت نظرات باز نمیشه من همیشه به یادتون هستم مشکل از کجاست نمیدونم !!!!!!!!!!!!!! و اما ندا جون تولدت مبارک عزیزم حالا نوبت عروسک منه که فکر کنم زود زود شوهر کنه آخه یه مدته همش مامان این و اون میشه از آقاجون گرفته تا عمو جلال و عموداوود ومن و بابا و..... خلاصه که مامان خیلی ها میشی و همینکه میبینی من دارم کتاب میخونم و حواسم به شما نیست میایی میپری روم یا میایی روی صورتم و بعضی وقتا هم میگی اونو بذار کنار و من ومتوجه خودت میکنی و شدیدا هم حافظه ی قوی ای داری نه که من بگم همه میگن یه حرفی یکی بزنه 2 ماه بعد هم ببینیش تحویلش میدی راس...
16 ارديبهشت 1391

واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

سلام سلام سلام  خوبی مامانی میدونم هرچی بگی بعله میدونم خیلی دیر کردم اما بذار بگم متوجه میشی خوب اولا اینکه دسترسی به اینترنت نداشتم  ولی همه چی رو برات میگم 1- روز سه شنبه 2 هفته پیش با بابا پیچوندیمت رفتیم گردش اول دوربین رو از تعمیر گرفتیم و بعد هم رفتیم درکه و کلی خوش گذروندیم و بعدش هم فرحزاد ناهار خوردیم و سینما هم رفتیم (قلاده های طلا) و کلا روز عالی ای بود مامانی جات خالی بود ولی اگه بودی خسته میشدی این اولین عکس بعد از تعمیر دوربین اینم مناظر درکه اینم هدیه من و بابا بعد از گردش دو نفره از اونجایی که گورخر ها رو دوست داری و همیشه میگی برام یه دونه بخر گورخرها رو بغل کردی و میگی عاشقشمم...
9 ارديبهشت 1391
1